طراح خاورمیانه قرن بیستم

نسیبه نوری، پژوهشکده تاریخ معاصر
در تاریخ انگلستان، او یکی از مهم‌ترین نیروهای سیاسی انگلیسی به‌شمار می‌آید که تأثیر به‌سزایی در حضور انگلستان در خاورمیانه قرن بیستم داشت. محافظت از منافع انگلستان در خلیج فارس و کار با رهبران مختلف عرب و ایجاد اتحادهای بزرگ با هدف تأمین منافع دولت انگلیسی هند بخشی از کارهایی است که وی انجام داد
سِر پرسی کاکس، سرباز، دیپلمات و محقق انگلیسی، در ۲۸ فوریه ۱۸۶۷ در برومپتون، کنت، انگلستان به دنیا آمد. او افسر ارتش انگلیسی هند و مدیر دفتر استعماری انگلستان در خاورمیانه و یکی از چهره‌های اصلی خلق خاورمیانه کنونی بود. در تاریخ انگلستان، کاکس یکی از مهم‌ترین نیروی سیاسی انگلیسی به‌شمار می‌آید که تأثیر به‌سزایی در حضور انگلستان در خاورمیانه قرن بیستم داشت. به عبارت دقیق‌تر او به واسطه خدماتش به دولت انگلیسی هند، داشتن پست دیپلماتیک در سراسر خاورمیانه، خدمت در ارتش، خدمت به عنوان کمیسر عالی، مدیر و عامل سیاسی، مذاکره‌کننده کلیدی و مشاور ماهر برای توافق‌نامه‌های سیاسی مختلف شناخته می‌‎شود. محافظت از منافع انگلستان در خلیج فارس و کار با رهبران مختلف عرب و ایجاد اتحادهای بزرگ با هدف تأمین منافع دولت انگلیسی هند بخشی از کارهایی است که وی انجام داد.
در حقیقت وظیفه کاکس بیشتر بر محافظت از منافع استراتژیک انگلستان متمرکز بود. به منظور انجام دادن بهتر این وظیفه، او بر صلح و ثبات در خلیج فارس و ایجاد اتحاد بین برخی از رؤسای قبایل بومی و نیز شناخته‌شده‌ترین چهره‌ها در مناطق شهری خلیج فارس متمرکز شد. درکل در قرن نوزدهم و بیستم سر پرسی کاکس در تعریف نتایج بازی و حمایت از منافع انگلستان در کشورهای مختلف خاورمیانه سهم بسیاری داشت و تمام فعالیت‌های او در فضای سیاسی خلیج فارس و تغییر نظم سیاسی خاورمیانه و نفوذ گسترده در تصمیمات سیاسی کشورهای خاورمیانه همچون مسقط، بین‌النهرین، عراق، عربستان و کویت منطبق بر منافع انگلستان بود.[1]
کاکس در سال 1884م به هند سفر و تا سال 1890 در ارتش هند خدمت کرد. از سال 1893 تا 1914 با مناصب مختلف سیاسی در منطقه خلیج فارس حضور داشت.[2] در ژوئن 1904م، سرگرد کاکس به عنوان اولین نماینده سیاسی انگلستان در خلیج فارس و نیز سرکنسول در استان فارس، لرستان و خوزستان منصوب شد. او در این مدت در حاشیه خلیج فارس در شهر بوشهر اقامت گزید و نیز از سال 1918 تا 1920م، به عنوان نماینده وزیر انگلیس در ایران فعالیت کرد.
 
دولت انگلیسی هند و خاورمیانه
مداخله انگلستان در خاورمیانه از زمان شروع سلطه انگلیس بر هند و در دوره رهبری لرد کرزن آغاز شد. زمانی که قدرت‌های اروپایی مانند فرانسه و روسیه موقعیت انگلیس در خلیج فارس را تهدید کردند، ترجیح لرد کرزن این شد که اقتدار انگلیسی‌ها در خلیج فارس و کشورهای عربی را گسترش دهد؛ به این ترتیب، انگلیسی‌ها در تمام دوره قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، شروع به اظهار یک شکل غیررسمی از سلطه کردند و در تلاش برای وادار کردن خلیج فارس به استقبال از آن دسته اهداف سیاسی و اقتصادی بودند که در لندن تنظیم شده بود.[3]
در قرن‌های نوزدهم و بیستم، ملت‌های منطقه خاورمیانه، شامل: کویت، قطر، امارات متحده عربی، بحرین، عمان، ایران و امپراتوری عثمانی، به لحاظ داشتن جمعیت زیاد و تاریخ گسترده، در مرکز توجه قرار داشتند و از این منظر داشتن روابط دیپلماتیک قدرت‌های بزرگ با آنها حائز اهمیت بود؛ بنابراین دولت انگلیسی هند که از تهدید نفوذ خود در خاورمیانه می‌ترسید، برای متحول کردن سیاست‌های منطقه و اعمال کنترل‌ها و اجرای دستورات مختلف تحت سرپرستی افسران و مأموران انگلیسی تلاش کرد. در این میان، تسلط کاکس بر زبان عربی و در نتیجه سهولت ارتباط با نخبگان محلی، باعث شد او گزینه مناسبی برای این سیاست و بهترین عامل اجرای وظایف مدیر انگلیسی هند به‌شمار آید. کرزن از کاکس و توانایی‌های زبانی گسترده وی، به عنوان یک دانش استعماری، بهره برد و این فرصتی برای گسترش مؤثر قدرت خود بر دولت هند بود.
 
سر پرسی کاکس در ایران
نیروهای انگلیسی به رهبری کاکس در سال 1909م به بوشهر و سپس در سال 1911م به شیراز فراخوانده شدند. در سال 1908م، میادین نفتی در منطقه آبادان کشف شد. در 16 ژوئیه 1909م، شیخ خزعل پس از مذاکره مخفیانه با کاکس، به کمک آرنولد ویلسون، با قرارداد اجاره آبادان موافقت کرد. مطابق این قرارداد، کاکس به شیخ خزعل قول داد که در صورت تهدید ترک‌های عثمانی به حمله، سربازان از آنها محافظت خواهند کرد.[4] کاکس تجارت در خلیج فارس را تشویق کرد و همین تلاش‌ها باعث شد که بین سال‌های 1904 و 1914 تجارت در این منطقه دو برابر شود. او همچنین تجارت غیرقانونی اسلحه را سرکوب کرد.
 
مذاکره‌کننده در قرارداد ۱۹۱۹
زمانی که قرارداد ایران و انگلیس در 9 اوت 1919 منعقد شد، کاکس وزیرمختار انگلستان در تهران بود. مطابق قرارداد ایران و انگلیس موسوم به قرارداد ۱۹۱۹ کنترل اداری، مالی و نظامی ایران پس از جنگ جهانی اول به دولت انگلیس داده شد؛ ازهمین‌رو این قرارداد به عنوان طرحی برای تحت‌الحمایگی نیز شناخته می‌شود. بررسی معاهده 1919 و انگیزه‌های معماران قرارداد، لرد کرزن، سر پرسی کاکس و وثوق‌الدوله، نشان‌دهنده این است که منطق این قرارداد بخشی از پازل امنیتی انگلستان است. در واقع هدف از انعقاد این قرارداد، فراهم کردن ابزارهای لازم برای رهایی ایران از محرومیت‌های جنگ جهانی اول و 
نیز برای کمک به ثبات ایران در منطقه بود تا از این طریق امنیت بیشتری
برای انگلیس و اختیارات آن در بین‌النهرین فراهم شود.[5] علاوه بر این، نمی‌توان این توافق را از برنامه‌های دیگر کاکس در عراق و مصر جدا کرد.
انگلیسی‌ها برنامه‌ریزی برای صلح (در چهارچوب منافع خود) در خاورمیانه را در اوایل جنگ جهانی اول، هرچند به‌طور نامنظم، آغاز کرده بودند، اما به دلیل پیروزی‌ها و نتایج معکوس در جبهه‌های مختلف، رابطه ناهموار با فرانسوی‌ها در قبال خاورمیانه، و روابط جنجالی بین سرکردگان مختلف در منطقه، برنامه‌ها به طور متناقض طراحی و اجرا شد. قرار بود انگلستان نفوذ بیشتری در ایران به‌دست آورد. کمیته زیر نظر سرپرسی کاکس اساسا نگران وضعیت امپراتوری عثمانی پس از پیروزی احتمالی‌اش بود. نگرانی دیگر، ایران بود؛ اینکه جایگاه ایرانِ پس از جنگ جهانی اول در خاورمیانه (منطقه امن) در دیدگاه انگلستان چگونه باشد؛ به گونه‌ای که در آن از منافع انگلیس مانند کانال سوئز، خلیج فارس و هند محافظت شود؛ بنابراین تا آنجا که به ایران مربوط می‌شد، به نظر می‌رسید که ایران نقش بزرگ‌تری برای انگلستان داشت.
متعاقب این منافع و دیدگاه‌ها، در نوامبر 1918، به سِر پرسی کاکس پیشنهادی برای مأموریت در ایران داده شد. ایده این مأموریت در یادداشتی دیگر نیز تکرار شد و دلایلی را بیان می‌کرد که چرا باید از شرکت ایران در کنفرانس صلح پاریس جلوگیری شود. مخالفت با شرکت ایران در کنفرانس صلح پاریس، پیشنهاد دیگری را به‌وجود آورد و طرحی را توصیف کرد که ارتباط نزدیکی با مأموریت کاکس داشت. مأموریت پرسی کاکس پیشنهادی «بسیار سخاوتمندانه» به ایران بود که شامل تکرار مفادی همچون استقلال ایران، لغو کنوانسیون 1907 انگلیس و روسیه، ایجاد یک نیروی نظامی متحدالشکل، انتصاب یک مشاور مالی و در نهایت خروج نیروهای متنفقین از این کشور در اولین فرصت بود.[6]
قرارداد ۱۹۱۹ قرارداد منعقدشده پس از جنگ جهانی اول با نتایجی فاجعه‌بار برای ایران بود. اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ نادیده گرفته و کشور به میدان جنگ نیروهای متفقین و متحدین تبدیل شده بود. کنترل دولت بر کشور، که هرگز قبل از جنگ مستحکم نبود، با قیام‌های متعدد بیشتر شکسته شد و قحطی و شیوع بیماری‌های همه‌گیر مشکلات ایران را تشدید کرد. در واقع مسائلی که ایران با آن مواجه بود، آن‌قدر حاد تلقی می‌شد که نابودی آن تنها گزینه محتمل نخبگان حاکم بود. از سوی دیگر، با شکست آلمان و عثمانی و اشتغال روسیه به انقلاب 1917م، انگلیس به قدرت یگانه در ایران و خاورمیانه تبدیل شد و توانست بیش از پیش استراتژی همیشگی‌اش، که نفوذ سیاسی بیشتر در سراسر منطقه و افزایش فرصت‌های تجاری و در نهایت امنیت هند را برای وی تأمین می‌کرد، دنبال کند.[7] اکنون این فرصت برای شکل دادن به خاورمیانه برای خدمت به نیازها و امنیت امپراتوری انگلستان وجود داشت.
در ضرورت این اقدام، سر پرسی کاکس در نامه‌ای به انگلستان نوشت، ایران «نمی‌تواند به روش قدیمی ادامه دهد» و «به نفع تمدن و کشورهای همسایه نمی‌توان به او اجازه داد مانند گذشته در هرج و مرج و فساد غوطه‌ور شود».[8] لرد کرزن نیز در سخنرانی خود برای همکارانش پس از طراحی و انعقاد توافق ۱۹۱۹، از دلایل این توافق دفاع کرد و با تکرار عقاید پرسی کاکس گفت:
«اگر پرسیده شود که چرا اصلا باید این وظیفه را به عهده بگیریم و چرا ایران را نباید به حال خود رها کرد و اجازه داد که در زوال بپوسد، پاسخ این است که موقعیت جغرافیایی این کشور و وسعت منافع ما در امنیت امپراتوری شرقی، این امر را غیرممکن می‌کند که ما اکنون نسبت به آنچه در ایران اتفاق می‌افتد، بی‌تفاوت باشیم. علاوه بر این، اکنون که ما در شرف به عهده گرفتن فرمانروایی بین‌النهرین هستیم، که ما را با مرزهای غربی ایران هم‌تراز می‌کند، نمی‌توانیم اجازه دهیم که بین مرزهای امپراتوری هند در بلوچستان و مرزهای تحت‌الحمایه جدیدمان، سوء حکومت، دسیسه دشمن، هرج و مرج مالی و بی‌نظمی سیاسی وجود داشته باشد».[9]
بااین‌حال سرنوشت قرارداد به شکست انجامید؛ چراکه سر پرسی کاکس نتوانست لرد کرزن را توجیه کند که خواسته‌هایی همچون استرداد اراضی یا حداقل برافراشتن پرچم ایران در خزر، چه مقدار برای قشرهای مختلف جامعه ایران می‌تواند دل‌پذیر باشد. ناتوانی کاکس در وادار کردن لرد کرزن به ضرورت این تعهدات برای مقابله با انتقادات بعدی به توافق، تنها یکی از نکاتی بود که توافق را محکوم کرد.[10]
پس از این مأموریت، باقی‌مانده‌ دوره کمیساریای عالی کاکس صرف مذاکره در مورد معاهده انگلیس و عراق در سال‌های 1921 و 1922 شد. کاکس در طی مذاکره برای انعقاد معاهده انگلیس و عراق، بسیاری از شروط اولیه نظام قیمومیت را بر عراق تحمیل کرد و در مقابل، متعهد شد انگلستان در برابر رقبایی مانند ابن سعود از فیصل حمایت کند. این معاهده که در 10 اکتبر 1922 امضا شد، آخرین اقدام مهم کاکس به عنوان کمیسر عالی قبل از بازنشستگی‌اش در ۴ مه ۱۹۲۳ بود.
کاکس پس از خروج از بغداد، دیگر هرگز در هیچ سمت رسمی توسط دولت انگلستان استخدام نشد، اما بقیه عمر خود را وقف انجمن جغرافیایی سلطنتی کرد و از سال 1933 تا 1936م در مقام رئیس آن به فعالیت خود ادامه داد. سرانجام در سال 1937م هنگام شکار در ملچبورن، بدفوردشایر، ناگهان و قبل از اینکه توسط شکارچی دیگری به نام لرد لوک پیدا شود، درگذشت. پزشکی قانونی حکم نارسایی قلبی را برای او ثبت کرد.[11]
 
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. Mohammed Muqhim Alawni, Percy Cox and his Role in Shaping the Middle East (1919-1923),  Journal of Namibian Studies, 33 S3(2023), pp 2665–2676, ISSN: 2197-5523 (online), pp 2665-2666.
[2]. https://www.britannica.com/biography/Percy-Cox.
[3]. Mohammed Muqhim Alawni, Ibid.
[4]. https://en.wikipedia.org/wiki/Percy_Cox.
[5]. Philip Henning Grobien, The Origins and Intentions of the Anglo-Persian Agreement 1919: A Reassessment, Journal of the British Institute of Persian Studies, Published online: 02 Jun 2022.
[6] . Ibid.
[7] . Ibid.
[8] . Ibid.
[9] . Ibid.
[10] . en.wikipedia.org/wiki/Percy_Cox
[11] .Ibid.
کد مطلب : 364
http://ecovatan.ir/vdcgrt9w4ak93.pra.html
نام شما
آدرس ايميل شما